سینمای افغانی درکجا ایستاده است؟
نگارنده : زلمی رزمی نگارنده : زلمی رزمی

 
 برخی دوستان ازمن خواسته اند مطلبی درباره سینمای کشور بنویسم
نوشتن درباره سینما کار آسانی نیست چراکه اگر بخواهیم فارغ ازتعریف و تمجید های کاذب وتعارفات معمول از دیدگاه یک منتقد سینمایی
 فلم های تولیدی افغانی را به نقد وبررسی بگیریم متأسفانه چیزی جزعیب گیری و گله و شكایت نخواهیم نوشت و افسوس و افسوس
از نواقص خواهیم گفت و از بی هنری و هرج و مرج و تولید فلمهای مبتذل و بسیار آزاردهنده و فاقد ارزش هنری
از عدم فعالیت سینماگران مطرح، مسلکی و اکادمیک، از برخوردهای بد و ناجور
….. مسئولان، از دلزدگی وب ی میلی مردم و
 با خود می گوییم پس چه فایده دارد اینچنین كنیم. از بدی بگوئیم و ناله كنیم، دوستان را برنجانیم و نیزکو گوش شنوایی؟
و ازجانبی پاسخ این سوال برای اکثرمردم ما مخصوصا هموطنانیکه دربیرون مرز گرفتاردغدغه های
زندگی روزمره اند، شاید اهمیتی هم نداشته باشد، اما به یقین که برای معدود دوستداران هنرسینما و کسانیکه به هنر و فرهنگ مملکت می اندیشند و آنهائیکه دل نگران رشد فکری جامعه اند،اهمیت بسیاری دارد
سینمابعنوان یک مقوله فرهنگی و ارتباطی همه گیر نمیتواند موردبی اعتنایی قرارگیرد چون نتایج این بی اعتنایی اسفبارتر ازآن است که بتوان تصورکرد
سینمای ناسالم به رواج ابتذال، ساده پسندی و سهل گیری درگستره پردامنه دامن میزندو درنهایت بعنوان سدی در برابر رشد و بالندگی فکری جامعه سربرمیکشد و سلامت اندیشگی و خلاقیت را بگردابی میکشاند که خلاصی ازآن اگر ناممکن نباشد یقینا دشوارخواهد بود
  حدود نیم قرن ازعمرسینمای ما میگذرد و ما دربین تمامی فلمهائیکه طی سالهای اخیر چه در داخل و یا خارج کشورساخته شده
   سه تا فلم خوب و درخور اعتنا که بتوان ازهمگامی با سینمای معاصرجهان حرف زد، نداشته ونداریم و اما تعجب آور اینکه عده ای ساده اندیشانه و یا مصلحت گرایانه  فقط با تولید دو سه فلم مبتذل و ابتدایی ازتحولی چشمگیر درسینمای افغانی حرف میزنند
متاسفانه این واقعیت دردناکی است که درپذیرفتن آن تردید نباید کرد
بداقبالی ما،همیشه، این بوده است که به هربهانه ممکن، از رویاروئی با واقعیت ها بویژه درزمینه های فرهنگی طفره رفته وبه تشویق ها و تعریف وتمجید های کاذب دلخوش کرده ایم
این پرده پوشی های خودفریبانه ریشه در طرزتفکری فرصت طلبانه داردکه باید روزی روزگاری درجامعه ما ازبیخ وبن برکنده شود
شکل دادن به گرایش های فکری ناسالم ونادرست،به یقین،گناه مردم نیست بلکه گناه کسانی است که دانسته وندانسته،خواسته وناخواسته و با برنامه وبی برنامه،دست به عمل زده اند و نتایج غم انگیزی را سبب شده اندکه امروز شاهدش هستیم
برخورد با سینما متاسفانه تا به امروز، غیرمسئولانه،خودبینانه،غلط،ناشیانه،بدون ضابطه و برنامه
ریزی دقیق، هوشمندانه و دلسوزانه بوده است که چنین برخوردی قطعا نابخشودنی بوده و هست و بی چون و چرا باید به این نوع برخوردپایان داده شود و چاره جویانه به بحران بیرونی و درونی سینمای کشور اندیشید
سرپوش گذاشتن برضعف های آشکار و نهان فلمهای تولیدی - خودفریبی محض است و مارا بجایی نرسانده ونمی رساند
بایدتا دیرنشده به جد و جهدی صادقانه برخیزیم و بخاطر داشته باشیم که این میراث ناسالم جز لعن و نفرین نسلهای آینده را در برنخواهدداشت
درجهتی چاره جویانه از تمامی سینماگران سرشناس،کارآزموده،تحصیل یافته واکادمیک و همه کسانیکه سینمای افغانی،باهویت،شاخص،سالم وپذیرفتنی را جستجو میکنند،دعوت میکنم تا در راه نجات سینمای کشور از ابتذال دست یاری و مددگاری شانرا بسوی سینماگران جوان وتازه کار دراز کرده و  در این اقدام بزرگ فرهنگی شرکت جویند



April 17th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل هنری